همچنین نامیده می شود: ماتریس Pugh ، شبکه تصمیم ، ماتریس یا شبکه انتخاب ، ماتریس مسئله، ماتریس انتخاب مشکل، تجزیه و تحلیل فرصت، ماتریس راه حل، فرم رتبه بندی معیارها، ماتریس مبتنی بر معیار
ماتریس تصمیم گیری لیستی از گزینه ها را ارزیابی و اولویت بندی می کند و یک ابزار تصمیم گیری است. تیم ابتدا لیستی از معیارهای وزنی را ایجاد می کند و سپس هر گزینه را بر اساس آن معیارها ارزیابی می کند. این تنوع ماتریس L شکل است.
زمان استفاده از ماتریس تصمیم گیری
- هنگامی که لیستی از گزینه ها باید به یک انتخاب محدود شود
- وقتی تصمیم باید بر اساس چند معیار گرفته شود
- پس از آنکه لیست گزینه ها با کاهش لیست به تعداد قابل مدیریت کاهش یافت
شرایط معمولی عبارتند از:
- هنگامی که یک فرصت یا مشکل بهبود باید برای کار انتخاب شود
- وقتی فقط یک راه حل یا رویکرد حل مسئله می تواند اجرا شود
- هنگامی که تنها یک محصول جدید قابل توسعه است
روش ماتریس تصمیم گیری
- معیارهای ارزیابی متناسب با شرایط را طوفان فکری کنید. در صورت امکان، مشتریان را در این فرآیند مشارکت دهید.
- بحث و اصلاح لیست معیارها. معیارهایی را که باید گنجانده شود و معیارهایی را که نباید شامل شوند مشخص کنید. لیست معیارها را به مواردی که تیم معتقد است مهمترین هستند، کاهش دهید. ابزارهایی مانند کاهش لیست و چند رای گیری ممکن است مفید باشد.
- بر اساس میزان اهمیت آن معیار برای موقعیت، وزن نسبی را به هر معیار اختصاص دهید. این میتواند با دو راه انجام شود:
- با توزیع 10 امتیاز بین معیارها، بر اساس بحث تیم و اجماع.
- با تعیین وزنه توسط هر یک از اعضا، سپس اعداد برای هر معیار برای وزن گیری تیم ترکیبی.
- یک ماتریس L شکل بکشید. معیارها و وزن آنها را به عنوان برچسب در یک لبه و لیست گزینه ها در لبه دیگر بنویسید. به طور معمول، گروهی که اقلام کمتری دارند لبه عمودی را اشغال می کنند.
- هر گزینه را بر اساس معیارها ارزیابی کنید. سه راه برای انجام این کار وجود دارد:
روش 1: برای هر معیار یک مقیاس رتبه بندی ایجاد کنید. برخی از گزینه ها عبارتند از:
- 1 ، 2 ، 3 (1 = میزان کمی، 2 = تا حدی ، 3 = میزان زیاد)
- 1 ، 2 ، 3 (1 = کم ، 2 = متوسط ، 3 = بالا)
- 1 ، 2 ، 3 ، 4 ، 5 (1 = کمی تا 5 = عالی)
- 1 ، 4 ، 9 (1 = کم ، 4 = متوسط ، 9 = زیاد)
مهم است که مقیاس های رتبه بندی شما یکسان باشند. معیارهای خود را بیان کنید و مقیاس ها را طوری تنظیم کنید که انتهای بالای مقیاس (5 یا 3) همیشه رتبه ای باشد که شما را مجبور می کند آن گزینه را انتخاب کنید: بیشترین تأثیر بر مشتریان، بیشترین اهمیت، کمترین مشکل ، بیشترین احتمال موفقیت.روش 2: برای هر معیار ، همه گزینه ها را بر اساس میزان مطابقت هر یک از معیارها مرتب کنید. آنها را با 1 انتخاب کنید که مطابق با آن معیار مطلوب ترین گزینه است.
روش 3 (ماتریس Pugh): یک خط پایه ایجاد کنید، که ممکن است یکی از جایگزین ها یا محصول یا خدمات فعلی باشد. برای هر معیار ، جایگزین یکدیگر را در مقایسه با خط پایه، با استفاده از نمرات بدتر (-1)، یکسان (0) یا بهتر (+1) رتبه بندی کنید. می توان از مقیاس های درجه بندی بهتر مانند 2 ، 1، 0 ، -1، -2 برای مقیاس پنج نقطه ای یا 3 ، 2 ، 1 ، 0 ، -1 ، -2 ، -3 برای مقیاس هفت درجه استفاده کرد. باز هم ، مطمئن شوید که اعداد مثبت رتبه های مطلوب را نشان می دهند.
- رتبه هر گزینه را در وزن ضرب کنید. برای هر گزینه امتیاز اضافه کنید. گزینه ای که بالاترین نمره را داشته باشد لزوماً انتخابی نیست ، اما نمرات نسبی می تواند بحث معنی داری ایجاد کند و تیم را به سمت اجماع سوق دهد.
مثال ماتریس تصمیم گیری
شکل 1 ماتریس تصمیم گیری را نشان می دهد که توسط تیم خدمات مشتری در رستوران Parisian Experience برای تصمیم گیری در مورد کدام جنبه از مشکل کلی “زمان انتظار طولانی” ابتدا مورد استفاده قرار می گیرد. مشکلاتی که آنها شناسایی کردند مشتریانی هستند که منتظر میزبان، پیشخدمت، غذا و چک هستند.
معیارهایی که آنها تعیین کردند عبارتند از “درد مشتری” (این چقدر بر مشتری تأثیر منفی می گذارد؟)، “سهولت در حل”، “تأثیر بر سیستم های دیگر” و “سرعت حل.” در اصل، معیار “سهولت در حل” به عنوان “مشکل در حل” نوشته شده بود، اما این عبارت مقیاس رتبه بندی را معکوس کرد. با عبارت فعلی، رتبه بالا در هر معیار وضعیتی را مشخص می کند که انتخاب مشکل را تشویق می کند: درد زیاد مشتری، حل آن بسیار آسان، تأثیر زیاد بر سیستم های دیگر و راه حل سریع.
شکل 1: مثال ماتریس تصمیم گیری
“درد مشتری” با 5 امتیاز وزن شده است و نشان می دهد که تیم آن را در مقایسه با 1 یا 2 امتیاز برای بقیه مهمترین معیار می داند.
این گروه مقیاس رتبه بندی = 3 بالا، متوسط = 2 و پایین = 1 را انتخاب کردند و از آن برای مشکل استفاده کردند. “مشتریان منتظر غذا هستند.” در این مثال، درد مشتری متوسط است (2)، زیرا محیط رستوران خوب است. حل این مشکل آسان نخواهد بود (سهولت کم = 1)، زیرا هم گارسون ها و هم کارکنان آشپزخانه را درگیر می کند. تأثیر آن بر روی سایر سیستم ها متوسط است (2)، زیرا پیشخدمت ها باید چندین سفر به آشپزخانه انجام دهند. حل این مشکل مدتی طول می کشد (سرعت کم = 1)، زیرا آشپزخانه تنگ و غیرقابل انعطاف است.
هر رتبه در وزن معیار ضرب می شود. به عنوان مثال، “درد مشتری” (وزن 5) برای “مشتریان منتظر میزبان هستند” نرخ بالایی (3) برای نمره 15. نمرات در سطرها اضافه می شوند تا مجموع هر مشکل را بدست آورند. “مشتریان منتظر میزبان هستند” دارای بالاترین امتیاز با 28 است. از آنجا که بالاترین نمره بعدی 18 است، احتمالاً باید ابتدا مشکل میزبان حل شود.
ملاحظات ماتریس تصمیم گیری
یک لیست بسیار طولانی از گزینه ها را می توان ابتدا با ابزاری مانند کاهش لیست یا چند رای گیری کوتاه کرد .
معیارهایی که اغلب مورد استفاده قرار می گیرند در زیر دسته های کلی اثربخشی، امکان سنجی، قابلیت، هزینه، زمان مورد نیاز و پشتیبانی یا اشتیاق (تیم و دیگران) قرار می گیرند. سایر معیارهای متداول عبارتند از:برای انتخاب مشکل یا فرصت بهبود:
- تحت کنترل تیم
- بازپرداخت مالی
- منابع مورد نیاز (به عنوان مثال، پول، افراد)
- درد مشتری ناشی از مشکل
- فوریت مشکل
- علاقه تیم یا خرید
- تأثیر بر سایر سیستم ها
- علاقه یا پشتیبانی مدیریت
- مشکل در حل
- زمان لازم برای حل
برای انتخاب راه حل:
-
- علل ریشه ای که با این راه حل برطرف شده است
- میزان حل مشکل
- هزینه پیاده سازی ( به عنوان مثال، پول، زمان)
- بازگشت سرمایه گذاری؛ در دسترس بودن منابع ( به عنوان مثال ، افراد ، زمان)
- سهولت اجرا
- زمان لازم است تا راه حل به طور کامل اجرا شود
- هزینه نگهداری ( به عنوان مثال، پول، زمان)
- سهولت نگهداری
- حمایت یا مخالفت با راه حل
- اشتیاق اعضای تیم
- کنترل تیم بر محلول
- عوامل ایمنی، بهداشتی یا محیطی
- عوامل تربیتی
- اثرات احتمالی بر سیستم های دیگر
- اثرات احتمالی بر مشتریان یا تامین کنندگان
- ارزش برای مشتری
- مشکلات احتمالی در حین اجرا
- پیامدهای منفی احتمالی
ملاحظات اضافی
- در حالی که می توان از ماتریس تصمیم گیری برای مقایسه نظرات استفاده کرد، اما بهتر است برای خلاصه کردن داده هایی که در مورد معیارهای مختلف جمع آوری شده اند، در صورت امکان استفاده شود.
- برای جمع آوری داده ها در مورد معیارهای مختلف می توان تیم های فرعی تشکیل داد.
- چندین معیار برای انتخاب مشکل یا فرصت بهبود نیاز به حدس در مورد راه حل نهایی دارد. به عنوان مثال: ارزیابی منابع مورد نیاز، بازپرداخت، مشکل در حل و زمان مورد نیاز برای حل. بنابراین ، رتبه بندی گزینه های شما به اندازه فرضیات شما در مورد راه حل ها خوب خواهد بود.
- بسیار مهم است که پایان بالای مقیاس معیارها (5 یا 3) همیشه همان پایانی باشد که شما می خواهید انتخاب کنید. معیارهایی مانند هزینه، استفاده از منابع و مشکل می تواند باعث سردرگمی شود (به عنوان مثال، هزینه کم بسیار مطلوب است). با بازنویسی معیارهای خود از این امر جلوگیری کنید: به جای “هزینه” بگویید “کم هزینه”؛ “سهولت” به جای “دشواری”. یا، در عناوین ستون ماتریس، آنچه را که رتبه های پایین و بالا را ایجاد می کند، بنویسید. مثلا:
اهمیت |
هزینه |
دشواری |
کم = 1 زیاد = 5 |
زیاد = 1 کم = 5 |
زیاد = 1 کم = 5 |
- اگر افراد تیم امتیازهای متفاوتی را به یک معیار اختصاص می دهند، بحث کنید تا تیم به اجماع برسد. از میانگین رتبه بندی ها و رای دادن به محبوب ترین آنها خودداری کنید.
- در برخی از نسخه های این ابزار، مجموع نمرات بدون وزن نیز محاسبه می شود و هر دو کل برای راهنمایی در تصمیم گیری مورد مطالعه قرار می گیرند.
- وقتی از این ابزار برای انتخاب طرح، راه حل یا محصول جدید استفاده می شود، می توان از نتایج برای بهبود گزینه ها استفاده کرد. گزینه ای که به طور کلی رتبه بالایی دارد اما در معیارهای A و B نمرات کمی دارد، می توان با ایده هایی از گزینه هایی که در A و B نمره خوبی دارند، اصلاح کرد. این ترکیب و بهبود را می توان برای هر گزینه انجام داد، و سپس ماتریس تصمیم گیری مجدداً برای ارزیابی استفاده می شود. گزینه های جدید