این روزها زیاد از کارآفرینی و کارآفرینان و اهمیتشان میشنویم. این روزها همه میخواهند کارآفرین شوند. رئیس خود باشند و پول بیشتری درآورند. اما کارآفرینی به چه معناست؟! چرا کارآفرینی مهم است؟ اصلا کارآفرینی از کجا شروع شده است؟ در این مقاله نگاهی آکادمیک به کارآفرینی میکنیم. پس مثل همیشه با من همراه باشید.
کارآفرینی: عامل رشد اقتصادی جوامع با تولید و باز-توزیع ثروت از طریق ایجاد شرکتهای موفق (عامل ایجاد قدرت جوامع). در واقع توانمندی کنار هم قرار دادن و هماهنگ کردن منابع برای سازماندهی به یک کسب و کار جدید و تاسیس یک شرکت است.
• کارآفرینی به نوعی کنار هم قرار دادن و سازمان دادن به عوامل تولید است.
• کارآفرینان افرادی هستند که با مهارت مدیریت و رهبری ایده را به اقدام تبدیل میکنند و در مسیر کارآفرینی در مورد تخصیص منابع تصمیم گیری میکنند.
کارآفرینی فرایند ارائه یک نوآوری به بازار از طریق تاسیس یک شرکت جدید و مستقل است. در واقع کارآفرینی تجاری سازی فناوری های گسل زا ) disruptive technologies ( و نوآوری های ناپیوسته از طریق تاسیس یک شرکت مستقل و جدید است.
پاسخ به تقاضاهای برآورده نشده از طریق کشف فرصت ها و بهره برداری از آنها
تعریف کارآفرینی )چیستی کارآفرینی(: جمع دو نظریه
فرایند شناسائی )خلق و کشف( فرصت ها و
بهره برداری از آنها برای
خلق ارزش در جامعه (شین و نکاتارامن، 2000 )
زمانی که ارتباط یک نیاز/مشکل در بازار از یک سو با یک راه حل از سوی دیگر شناسائی میشود.
انسان ها در طول زمان نیازهای کم و بیش یکسانی داشته اند یا با مسائل مشابهی مواجه بوده اند، اما راه حل های مختلفی به کار گرفته اند.
نیازهای طبیعی و غریزی:
نیازهای عقلانی و فطری:
بیشتر بخوانید: 6 دلیل که هرگز خود را با دیگران مقایسه نکنید!
موفقیت شما نسبت مستقیمی با شناخت شما از مردم و نیازهای آنها دارد (شناخت نیاز و شناخت افرادی که نیاز دارند).
شناخت مردم، خودتان،خانواده تان، دوستانتان، مشتری تان و هرکس که در زندگی شما نقش دارد، هسته اصلی موفقیت در زندگی و کار است. چون این موارد بازار شما را شکل میدهند قبل از آن نیز باید شناخت خوبی نسبت به خود داشت و ویژگی و قابلیت های خود را شناخت. در واقع شما و قابلیت هایتان هستید که به راه حل میرسید
دیدگاه شومپیتری و دیدگاه کرزنری، از دیدگاه مواجهه آنها با نقطه تعادل بازار در تقابل شدیدی با یکدیگر قرار دارند ) اسپنسر ، 2009 . )
کارآفرین فناورانه شومپیتری با ارائه نوآوری ناپیوسته و فناوری گسل زا و تجاری سازی آن با ایجاد شرکت جدید و مستقل به تخریب خلاق و جابجائی ثروت میپردازد. تمرکز کارآفرینان فناورانه کرزنری بر تشخیص فرصت هائی است که در حین نوآوری جزئی در مسیر توسعه محصول موجود، پدیدار میگردند. لازم به ذکر است اگر کارآفرینی کرزنری منجر به ایجاد شرکت های جدید مستقل گردد، کارکرد کارآفرینی شومپیتری را دارد. اما زمانی که این تشخیص فرصت ها در شرکت های موجود انجام شده و به عبارتی کارآفرینی فناورانه کرزنری از نوع شرکتی باشد در این حالت ایجاد ثروت صورت میگیرد اما این کار موجب تمرکز ثروت در شرکتهای موجود میگردد.
یکی از تفاوتهای ماهوی رویکرد کرزنری با شومپیتری در کارآفرینی، به این بر میگردد که در رویکرد کرزنری باز-توزیع ثروت مغفول میماند. بنابراین مدل کارآفرینی فناروانه کرزنر از نوع شرکتی هر چند منجر به رشد اقتصادی میگردد اما به انباشت ثروت در دستان یک عده معدود منجر میشود.
طبق نظر شومپیتر باید افول شرکتهای بزرگ همراه با ارائه نوآوری شرکت های کوچک جدید به وقوع بپیوندد تا سلامت اقتصاد به دست آید و اگر شرکتهای بزرگ یاد بگیرند که نوآوری کنند و از افول خود جلوگیری کنند، خطر انباشت ثروت و از دست رفتن سلامت اقتصاد سرمایه داری وجود دارد.
برای بقای سر زندگی نظام سرمایه داری، شرکت های جدید باید نوآوری های ناپیوسته را به بازار ارائه کنند.
اگر میخواهید به جمع کارآفرینان بپیوندید، پیشنهاد میکنم مقاله چطور کارآفرین شویم؟ را بخوانید.