کارآفرین بودن یک تجربه ترسناک است. شما دائماً با چالش هایی روبرو هستید که شما را در معرض انواع ریسک قرار می دهد. در این مقاله به 11 درس استارتاپی فراموش نشدنی از کارآفرین خودساخته Danny Wong می پردازیم. درسهایی که وی را در شب بیدار نگه میداشتند. (این مقاله ترجمه مقاله وی میباشد)
در طول شش سال گذشته، من در سه استارت آپ مختلف مشارکت داشته ام. هر کدام تجربههای فراموشنشدنی را ارائه میدهند — بهترین آنها بسته به دیدگاه شما. مطمئناً تأسیس، رهبری یا رشد هر یک از این مشاغل آسان نبوده است، و من خوش شانس هستم که در طول دوران حرفه ای خود با تیم های عالی کار کرده ام. اگرچه هنوز همه تیمهای عالی را ندیدهام، اما به اندازهای دیدهام که واقعیت سختی را که شروع یک کسبوکار است، درک کردهام. در ادامه این مقاله یک لیست (نسبتا) کوتاه از چیزهایی است که به راحتی دنی وونگ را در شب بیدار نگه می داشتند:
1. شما قابل عوض شدن هستید . مشتریان، شرکای استراتژیک، تامین کنندگان و هم تیمی های شما همیشه از کمک های شما قدردانی می کنند، اما همیشه کسی وجود دارد که بهتر، باهوش تر و خوب تر از شما باشد. شما زمانی برای راضی بودن ندارید زیرا این نوار برای افراد در رشته شما هر روز بالاتر و بالاتر می رود. همچنین، هیچکس حوصله مقابله با تند رو و پرخاشگر ها را ندارد. پس گرسنه بمانید و هرگز از رفتار خوب با مردم دست برندارید. این کارها را انجام دهید و غیر قابل تعویض خواهید بود.
مطالب مرتبط: دلایلی که چرا باید استراتژی برند داشته باشید!
2. حسن شهرت مهم است. اما تبدیل به کسی نشو که همه از آن متنفر هستند. در عوض، برجسته ترین فردی باشید که می توانید باشید. کاری نکنید که صداقت شما را به خطر بیندازد. محترم بمانید مردم شما را بیشتر دوست خواهند داشت.
3. شما مسئول هستید (حتی وقتی تقصیر شما نیست). درست است که آنها می گویند. مطلقاً هیچ “من” در تیم وجود ندارد. اگر چیزی خراب شد، وظیفه همه این است که آن را تعمیر کنند . انگشت نشان دادن بی فایده است و هیچ کس از کوچک بودن سود نمی برد. آن را برطرف کنید، از تکرار مشکل جلوگیری کنید و ادامه دهید.
4. دیگران به شما وابسته هستند. این یک فکر ترسناک است که شما نسبت به افراد بیشتری نسبت به خودتان مسئول هستید. مشتریان شما به شما اعتماد دارند تا آنها را راضی نگه دارید، اعضای تیم شما برای امرار معاش به شما مراجعه می کنند و سرمایه گذاران شما انتظار بازگشت سرمایه را دارند. اعمال و تصمیمات شما بر آنها تأثیر می گذارد، بنابراین به یاد داشته باشید که بهترین کار را برای همه انجام دهید – نه فقط شما.
5. در نهایت باید مردم را ناامید کنید. برخی از روابط حرفه ای شما باید به پایان برسد. برخی از مشتریان شما ممکن است همیشه به آنچه می خواهند دست پیدا نکنند. اگر کارمندان دل مرده و فرسوده ای را هدایت می کنید یا موفق به قطع ارتباط با مشتریان بدرفتار نمی شوید، دیگر نمی توانید رشد کنید، بنابراین منفی ها را کم کنید، اما مراقب باشید طعم تلخی در دهان آنها باقی نگذارید وگرنه با عواقب آن مواجه خواهید شد.
6. زیاد بودن یک چیز خوب واقعاً وحشتناک است. یک روز، شما می توانید کالاهای خود را به صاحبان مغازه های محلی دستفروشی کنید، هر بار ده ها نفر. روز بعد، همه شبکه های خبری اصلی می خواهند محصول شما را تبلیغ کنند – حتی به صورت رایگان . شما با کمال میل می پذیرید و در عرض 12 ساعت فروش بیشتری دریافت می کنید که در طول عمر کسب و کار خود دریافت کرده اید. هورا! اما صبر کنید، این هدیه تبدیل به یک نفرین شده است.زمانی که نتوانید به نیازها پاسخ دهید، پسرفت خواهید کرد. فراموش نکنید به عنوان یک استارتاپ، باید برای بدترین سناریو آماده باشید.
مطالب مرتبط: 5 قانون مدیریت زمان برای کارآفرینان
7. شما فراموش شدنی هستید . علیرغم دستاوردهای شما و ذکرهای قابل توجهی که از شما در مطبوعات جمع آوری شده است، ظرف چند هفته، کسب و کار شما می تواند شبیه اخبار دیروز باشد. برای رقابتی و مرتبط بودن، باید به نوآوری ادامه دهید.
8. ایجاد یک کسب و کار بیش از پول هزینه دارد. همچنین زمانی که عادت می کنید شیفتتان راتا عصر بعد از ظهر به غروب بکشید، هزینه ای را می پردازید. روابط شما آسیب می بیند و شادی شما ممکن است کاهش یابد. کارتان آسان است که شما را از بین ببرد — فقط بدانید که لازم نیست اجازه دهید این اتفاق بیفتد.
9. شکست اتفاق می افتد. ممکن است با شکست دچار مشکلات معده و قلب درد شوید، اما طبیعی است. چیزی که اوضاع را بدتر می کند این است که خانواده و دوستان شما با نگرانی تمام حرکات شما را تماشا می کنند و امیدوارند موفق شوید. شما مجاز به شکست هستید و باید یک کمپین یا پروژه را کار کنید اگر دیگر منطقی به ادامه کار نیست. وقتی برای شروع یک ماجراجویی جدید آماده باشید، بیشتر از همیشه آماده خواهید بود.
10. بهم ریختگی حقوق صاحبان سهام. خوشبختانه، من با افراد صادقی کار کرده ام که به دنبال جبران منصفانه بوده اند. در عین حال، شاهد بوده ام که بسیاری از افراد استارت آپی نه چندان خوش شانس از آنها سوء استفاده می کنند. حتما مذاکره کنید
11. طرد خواهید شد -( در بسیاری از موارد نه خواهید شنید) . قبل از اینکه یک “بله” قاطعانه از کسی دریافت کنید، آماده شنیدن 100 – شاید 300 – “نه” باشید. ممکن است فکر کنید که این بازی اعداد است: اما هر چه از افراد بیشتری بپرسید، به پیدا کردن اولین مشتری خود نزدیکتر میشوید. راز واقعی تلاش برای فروش افراد بیشتر نیست. این فروش ایده، محصول یا خدمات شما به افراد مناسب است، هر بار پیشرفت، داستان و مهارت فروش شما را بهبود می بخشد.
من فقط شش سال است و سه استارتاپ در حرفهام است و مطمئناً درسهای بیشتری دارم که باید یاد بگیرم. در نهایت، این درس ها هستند که به شما کمک می کنند تا کارآفرین بهتری شوید.
1 Comment
مفید بود